محل تبلیغات شما
خانم قدی یکی بود یکی نبود، خانم قدی یه مرغ ریزه میزه و قهوه ای بود، اون و مرغ و خروس های دیگه توی مزرعه ی ربابه خانم زندگی می کردند. خانم قدی کوچیک و لاغر بود. یه پاش هم یکم می لنگید. هر روز ربابه خانوم از پرچین وسط باغش رد می شد و به طرف دیگه ی باغ می رفت. خونه ی ربابه خانوم اون طرف پرچین بود و مرغ و خروس هاشم این طرف پرچین. اون یک کیسه پارچه‌ای کوچولو داشت که توش پر از ارزن و گندم بود. ارزن ها رو توی دستش می کرد و کیش کیش می کرد و دونه ها را جلوی مرغ و

داستان کودکانه خانم قدی

داستان کودکانه شبی که موش کوچولو بیدار ماند

داستان کودکانه شنل قرمزی

خانم ,مرغ ,قدی ,ربابه ,ی ,پرچین ,خانم قدی ,مرغ و ,ی ربابه ,می کرد ,طرف پرچین

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها